سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزلستان عاشقی
 
قالب وبلاگ

"السلام علیکِ یا اُمُّ البنین "

بدون ماه قدم می‌زنم سحر‌ها را
گرفته اند از این آسمان قمر‌ها را
چقدر خاک سرش ریخته است معلوم است
رسانده است به خانم کسی خبر‌ها را
نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این پیر زن پسر‌ها را
چه مشکل است که از چهار تاپسرهایش
بیاورند برایش فقط سپر‌ها را
نشسته است سر راه، روضه می‌خواند
که در بیاورد آه …آه رهگذر‌ها را
ندیده است اگر چه، ولی خبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سر‌ها را
کنار آب دو تا دست بر روی یک دست
رسانده است به ما خانم این خبر‌ها را
بشیر آمد گفتی که از حسین بگو
ز عون دم زد و گفتی که از حسین بگو
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی
برای خانه مولا که انتخاب شدی
به خانه‌ی ولی لله اعظم آمدی و
دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی
به جای اینکه شوی مدعی همسری اش
کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی
تنور خانه‌ی حیدر دوباره گرم شد و
برای چرخش دستار انتخاب شدی
چهار تا پسر آورده‌ای برای علی
که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی
دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد
تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی
اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت
میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت
تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد
به چادر عربی تو خار گیر نکرد
تو را که فرق علی دیده‌ای و خون حسن
به غیر کربلا هیچ چیز پیر نکرد
به احترام همان تکه بوریا دیگر
زمین خانه‌ی تو نیت حصیر نکرد
از آن زمان که شنیدی خزان گل‌ها را
هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد
چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی
که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد
به نعـــل تازه گرفتند تا بدن‌ ها را
به ضرب دست لگد میزدن زن‌ها را
#علی_اکبر_لطیفیان
#غزلستان_عاشقی
#ابوالفضل_غلامی_غریب"
وفات حضرت خانم امُّ البنین سلام الله علیها تسلیت باد

[ سه شنبه 97/11/30 ] [ 7:18 صبح ] [ غریب ] [ نظرات () ]

"تعبیر خورشید"

 

حرفی بزن تا قصه هایم جان بگیرد 

بغض گلویم بشکند ، باران بگیرد

 

بگذار از لب های خوشبختی لبانم 

حتی شده یک بوسه ی پنهان بگیرد

 

افتاده ام پای ضریحت تا که دردم 

از دست های گرم تو درمان بگیرد

 

مگذار سختی های این راه نفس گیر 

پروانه ی امید را آسان بگیرد

 

روزی می آید تا که سقف زندگی را  

باهم بسازیم و دلم سامان بگیرد

 

لبخند تو زیباترین تعبیر خورشید! 

چیزی بگو تا عمر شب پایان بگیرد 

 

#شبنم_ده_شیری

#غزلستان_عاشقی

#ابوالفضل_غلامی_غریب"


[ یکشنبه 97/11/21 ] [ 8:5 عصر ] [ غریب ] [ نظرات () ]

...


دلا مشتاق دیدارم، غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم، من اینک رخت بر بستم


تویی قبله همه عالم، ز قبله رو نگردانم
بدین قبله نماز آرم به هر وادی که من هستم


مرا جانی در این قالب، و آنگه جز توام مذهب
که من از نیستی جانا ،بعشق تو برون جستم


اگر جز تو سری دارم، سزاوار سَرِ دارم
و گر جز دامنت گیرم، بریده باد این دستم


جهانی گمره و مرتد، ز وسواس هوای خود
به اقبال چنین عشقی ز شر خویشتن رستم


بشستم دست از گفتن، طهارت کردم از منطق
حوادث چون پیاپی شد، وضوی توبه بشکستم


 #مولانا
 #غزلستان_عاشقی
 #ابوالفضل_غلامی_غریب"

 


[ شنبه 97/11/13 ] [ 1:25 عصر ] [ غریب ] [ نظرات () ]

...

خیس دلتنگی شدم در زیر بارانی که نیست
هم قدم با تو گذر از آن خیابانی که نیست


چیده ام گل دسته دسته تا کنم تقدیم تو
یاسمن? سوسن ?و لاله ? از گلستانی که نیست


بارها با خاطراتت قهوه نوشیدم چه تلخ
درخیالاتم همیشه کنج ایوانی که نیست


ریشه ی خشک درختی بی ثمر اینجا شدم
مانده ام اما هنوز بر عهد و پیمانی که نیست


خاطراتت میدهد این خاطراتم را عذاب
این جهانم چون قفس بدتر ز زندانی که نیست


زخم کهنه می دهد گاهی نوازش بر دلم
نه طبیبی نه شفا ? بهرش که درمانی که نیست


شعر هایم زخمی و من شاعری دلسوخته
میزنم بر زخم نمک از آن نمکدانی که نیست


میشوم سنگ صبور و مینویسم درد دل
بخت بد در پیش من جز غم سخنرانی که نیست

#جواد_الماسی

#غزلستان_عاشقی

#ابوالفضل_غلامی_غریب"

......


[ شنبه 97/11/13 ] [ 1:1 عصر ] [ غریب ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 132955
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت