غزلستان عاشقی | ||
زیباتر از آن بود که در خاک بگنجد عشق آمد و طوفان شد و پیچید به جانش خون در رگ او باده ی نابی شد و جوشید بیباک به دریا زد و در باورمان نیست از شوق هر آن تیر که از چله رها شد عریان شد و پیراهنی از شعله به تن کرد [ یکشنبه 91/8/14 ] [ 9:43 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
سلام واژههای بینصیب شعر
بپرورید روی صفحههای آینه: بپرورید روی سطرهای بیقرار: بپرورید روی خط ممتد زمان: حدیث بیزوال این قبیله را که روبرویتان، زادگاه سینه سرخهای عاشقیست. و کوچ نامة سپید کفتران عرش. و یادمان سبزهای پهنة قلم. میتراود از شلمچه ردپایشان، میتپد زمین کربلا برایشان یادگار استخوان و چفیه و پلاک، هشت سال فکه و هویزههایشان حجله حجله، نوعروس، جامه میدرد لاله لاله، قرنها اگرچه بگذرد آرزوی مادران خاکخورده را جبههجبهه، لشکر خدا میآورد باز خون تازة انار میچکد، روی ذهن بیست و پنج سالة بهار فصل رویش ترانههای ماندگار فصل جاودانة شقایق و عروج روزگار جنبش و جنون نبض آسمانیان در این حوالی نجیب، مانده است...
[ جمعه 91/8/12 ] [ 4:50 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
نوبت خم و غدیر است امروز بگو،مگو چه روز است؟ موجود شد از براى امروز امروز ز روى نص قرآن امروز به امر حضرت حق امروز وجود پرده برداشت امروز که روز دار و گیر است از جام و سبو گذشت کارم امروز به امر حضرت حق امروز به خلق گردد اظهار عالم همه هر چه بود و هستند [ جمعه 91/8/12 ] [ 4:41 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
[ جمعه 91/8/12 ] [ 4:16 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |