سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزلستان عاشقی
 
قالب وبلاگ

 

 

نمی دونم چرا دلتنگ فاطمیه شدم  :

تقدیم به همه ی بچه سیدا

 

لعن الله قاتلیک یافاطمه الزهرا
ایتها الصدیقه الشهیده

تابوت ...
تبسم ...

می‌میرم اگر بروی

برو ..


این روزهای آخر عمرت بیا بخند
اصلا برای من نه برای خدا بخند

گفتی که گریه هات مرا میکشد علی
یا گریه میکنم ســـر سجاده یا بخند

گفتی بلند شو به سوی مسجدت برو
اینگونه که نمیروم اول شـــما بخند

باشد قبول رو زدن مـن قبول نیست
پس لا اقل به خاطر این بچه ها بخند

اصــلا بــنا شد اگــر خـــنده ای کــنی
این سینه ات شکسته فقط بی صدا بخند

وقتــی خـــداست منتظر خــیر مــقدمت
خوشحال باش گریه چرا؟غم چرا؟ بخند..

 

http://8pic.ir/images/08154695128230430955.jpg


[ دوشنبه 92/5/28 ] [ 11:40 صبح ] [ غریب ] [ نظرات () ]

از کفر من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست 


دلخوش به فانوسم نکن! اینجا مگر خورشید نیست 


با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من


چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وارِ من


بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود


حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود


با عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیست


در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست


کافر اگر عاشق شود، بی پرده مؤمن می شود


چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود!



 


[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 12:42 صبح ] [ غریب ] [ نظرات () ]

باید تمام حاشیه‌ها را رها کنـم

 


آقا اجازه هست شما را صـدا کنـم ؟؟
 


اینجا کسی به فکر شما نیست! چـاره نیست


باید که راه را ، ز رفیقان جـدا
  کنـم
 


شاید زیاد رفته‌ای آقا ! چگونه من


با این ‌همه گذشتن آدینه ، تا کنـم ؟؟
 


آنقـدر جمعه رفت و خبـر نیست از شما
 


ماندم چگونه آمدنت را دعـا کنـم
 
 


دل در قنوت بود و دو چشمـم به خواب رفت


باید نمازهای خودم را قضـا کنـم !!


با شعر هـم نمی‌شود از غـربتت سـرود
 


آقا چگونه دین خودم
  را  ادا  کنـم ؟؟

  

سمیه ثابت قدم


[ جمعه 92/5/11 ] [ 10:44 صبح ] [ غریب ] [ نظرات () ]

شعری فوق العاده زیبا از ابن سینا در مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام


بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا

که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا

 

بخـار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی

زتیر ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا

 

زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده ی یوسف

زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا

 

پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی

تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی

 

علیِّ عالیِ اعلا، ولیِ والی والا

وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله مـا فیها

 

قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر

کلام نیک پیغمبر، ولیّ ایزد دانا

 

حدیثی خاطرم آمد که می فرمود پیغمبر

به اصحابش شب معراج سرّ لیلة الاسرا

 

بطاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت

هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی

 

بهر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی

بهر محراب دو صد منبر، به هر منبر علی پیدا

 

ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند

که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا

 

تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر

بغیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا

 

اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر

نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها

 

بگوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب

که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا

 

که ناگه جبرئیل از حق سلام آورد بر احمد

که ای مسند نشین بارگاه قرب اوادنی

 

اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما

ولیت از همه بگذشت، با ما بود در بالا

 

جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم

بهر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا

 

بحکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی

بهر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا

 

نه وصفش این چنین باشد که می گویند در عالم

زخندق جست و مرحب کشت اندر بیشه ی هیجا

 

علی سریست در وحدت که باشد سِر بی همتا

علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا

 

چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او

گرفت انگشت حیرت بر دهانش بوعلی سینا

 

 

جانم فدای حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:24 عصر ] [ غریب ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 133010
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت