غزلستان عاشقی | ||
هوای عشق رسیده است تا حوالیِ من اگــر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگــر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود خود اعتراف کنم بوریاست قالیِ من
مــرا مثال به چیزی که نیستم زده اند خوشا به من؟ نه! خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گم ات نکند هـزار کوچه یِ این شهـــرکِ خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست، باز مباد تو را عـذاب دهد گاه جایِ خالیِ من
هـوای بی تو پریدن نداشتم، آری بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!
#محمد_علی_بهمنی #ابوالفضل_غلامی_غریب [ سه شنبه 99/10/30 ] [ 11:5 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |