غزلستان عاشقی | ||
زابتدای وجودم به من نظر داری تویی که دم به دم ازحال من خبر داری طواف کوی تو بالاتر از هزاران حج به روی گنبد خود بوسه ی قمر داری حساب کردم و دیدم به پای حسن صفات زخوبی همه خوبان تو بیشتر داری خداگواست به خواب شبم نمیدیدم مرا به منصب همسایه مفتخر داری صفای کرب و بلا جای خود،تو در اینجا صفا و منزلت و شوکت دگر داری مزاحمت نشوم حرف خود خلاصه کنم چرا که خیل گدایان به پشت در داری گدایم و نظرم سوی شاه ذوالکرم است دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شکسته ام پر پرواز این ترانه تویی دلیل جوشش این حس عاشقانه تویی به هرکه غیر شما رو زدم ندانستم ... تلاطم کرم و لطف بی کرانه تویی بیا بیا پدرانه بگیر دست مرا که ازتبار علی هفتمین نشانه تویی همیشه دور شدن ازتو کار دستم داد حریم امن الهی در این زمانه تویی به روز حشرکه هرکس به علتی بخشند برای بخشش من بهترین بهانه تویی هرآنچه خیرو خوشی،آبرو ،رسیده به من دلیل آنکه به سویم شده روانه تویی جهان بی گل رویت خرابه عدم است دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است اسیر ظلمتم و این حرم پراز نور است به لطف حضرت یزدان بساطمان جور است در آستان شما میشود خدا را دید حریم زاده ی موسی چو وادی طور است فروخت آدم و حوا به گندم حرمت ... بهشت را و ازآن بی گمان چه مسرور است قسم به غربتتان قدرتان ندانستیم حرم به فاصله نزدیک و راه مان دور است و بارها گره از کارمان تو واکردی چه فایده که زعصیان دو چشممان کور است ضمانتم بنما گرچه کمترم آقا زآهویی که وفایش حدیث مشهور است تنم ز عطر قنوتت وجود دم به دم است دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است مسیح من ز نفس هایتان دمیده شدم سپس برای شما بودن آفریده شدم به لطف لقمه ی پاک و محبت پدرم زشیر مهرولای تو پروریده شدم نبود قیمتم و قیمتی شدم زانکه به دست های کریم شما خریده شدم مثال میوه ی کالی به شاخه ای بودم زهرم برق نگاه شما رسیده شدم زبس که جاذبه دارد حریم قدس شما زکودکی سوی این آستان کشیده شدم به وقت دل خوشیم گرم کار خود بودم به وقت مشکل و غم بین صحن دیده شدم تمام زندگی (مسلمت) همین قلم است دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است هاشم طوسی
[ سه شنبه 92/6/26 ] [ 1:55 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |