غزلستان عاشقی | ||
آرام در رثای خودم گریه میکنم در مجلس عزای خودم گریه میکنم
زانو بغل گرفته و مانند کودکان لج میکنم برای خودم، گریه میکنم
چونان مسافری که کسی نیست خویش او چون چشمه پشت پای خودم گریه میکنم
پیش چراغهای جهان سرخ میشوم از شرم چشمهای خودم گریه میکنم
بسیار سادهام من آواره، مدتی است با یاد روستای خودم گریه میکنم
ای دل عجیب خستهام از درد مردمان امشب فقط به جای خودم گریه میکنم [ دوشنبه 92/11/14 ] [ 11:38 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |