غزلستان عاشقی | ||
پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است
قاسم نعمتی [ جمعه 93/5/31 ] [ 1:15 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
خدا چه حوصله ای داشت روز خلقت تو که هیچ نقص نــدارد تراش قامــت تو نشسته شبنم حرفی لطیف و روشن و پاک به روی غنچه ی لب های پر طراوت تو از این جهنم ســوزان دگر چه بـاک مرا که آرمیده دلم در بهــشت صحبــت تو درون ســـینه ی من اعتقاد معجـــزه را دوباره زنـــده کند دست پر محبـــت تو فدای این دل تنگم که بی اشـــاره ی تو غبار ره شد و راضی نشد به زحمـــت تو [ دوشنبه 93/5/27 ] [ 12:30 عصر ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
پیشکش به آستان ضامن آهو
باد زانو می زند...گلدسته را بو می کند دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، صبح ها صحن و ایوان طلا را آب و جارو می کند
می نشیند کنج بست" شیخ حر عاملی" یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
تا اذان صبح..مانند نگهبان درت ذکر برمی دارد و ...آهسته "یاهو" می کند
خادمی می گفت: با چشم خودش دیده است باد آن به آن مثل گلی گلدسته را بو می کند
چشم می دوزد به چشم زائران تشنه ات دور سقاخانه و فواره "هو هو" می کند
باد عاشق.. با پر طاووس مخصوص حرم صحن را آغشته از گلهای شب بو می کند *** عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت هر که می آید حرم ..این عطر را بو می کند مریم سقلاطونی [ چهارشنبه 93/5/22 ] [ 11:20 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
بیا و کودک دلگیر دل به خانه ببر [ سه شنبه 93/5/21 ] [ 1:42 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
شـــعر انـعکاس آرزوهــای نهانی است تصویری از پیچیــدگی های روانی است تصـــویری از روح لطیــــف کــودکانه مــثل فــرو افتادن بـرگ از درخــتان هم ساده هم دشوار هم زیـبا ترین حــرف آهســـته مــــی آید کـنارم می نشیند در پیش رویم مــــی نهد آیــینه عشق آیــــینه از جـــنس خـــورشید نــگاهت من در میان شعله های ســرکش عــشق دل در حریم سایه روشن های چشمت من در عـــبور از گــریه های شاعرانه در زیـــر باران غـــــزلهای نـگـاهت از لطف خورشیدی که در چشم تو جاری است من شـاعر چشمان زیــبای تو هستم شعرم به رنگ آبی احساس عشق است عشق ان کشیده از غلاف چشم تو تیــغ تا از لـــب شــمشـیر تو آبــی ننوشــد ای آرزوی از نظــر پنهانم ای عشق
[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 10:26 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |